مجله اسکاپ



سلام دوستان 

قرار است یکی از جذاب ترین سریال های تلوزیون به زودی پخش شود. 

سریال پناه آخر نامی است که برای این مجموعه انتخاب کرده اند. اما چرا نامش را اینگونه انتخاب کرده اند. پیداست که کسی نمیتواند تشخیص دهد.

چرا که اسم اولیه ای که برای مجموعه در نظر گرفته بودند مجلس حیرانی بود.

مجلس حیرانی تاثیر گذار است و یقینا مخاطب را میخکوب خواهد کرد. مخاطبی که از همه جا بریده است و میخواهد برای چند ثانیه هم که شده، غافل از گیرو دار فضای مجازی اندکی سریال و فیلم نگاه کند.

 

در هر صورت به امید اینکه تلوزیون بتواند مانند دهه های پیشین دوباره جذب مخاطب نماید و هویت از دست رفته ی خود را احیا نماید.

در این سریال افرادی چون بیژن امکانیان به ایفای نقش می پردازند.

بعلاوه اینکه امید زندگانی و حدیث میر امینی از جمله بازیگران قصه ی پناه آخر هستند.

 

برخی از بازیگران سریال پناه آخر به شرح زیرند

بیژن امکانیان -امین زندگانی

عباس غزالی -حدیث میرامینی

سیما خضرآبادی-تبسم هاشمی

کاظم هژیرآزاد-بهرام ابراهیمی

مهدی فقیه و…


خب دوستان گلم باز هم با یک مسابقه ی کاملا ایرانی سروکار داریم

این مسابقه ی زیبا برای شما عزیزان ساخته شده. قرار است یک سایت و اپلیکیشن موبایلی این مسابقه را میزبانی نماید. بهنوش بختیاری به عنوان مجری ایرانیش تی وی در نظر گرفته شده است

 

به گفته ی روابط عمومی این برنامه :ایرانیش تی وی”، ساختار این مسابقه با نمونه‌های تولید شده داخلی و خارجی تفاوت هایی دارد.

مهمترین تفاوت ایرانیش تی وی در نحوه انتخاب شرکت کنندگان است که با نمونه های پخش شده در تلویزیون کاملا متفاوت است. توجه داشته باشید متقاضیان شرکت در این مسابقه هزینه ای را برای شرکت در برنامه پرداخت نمی کنند

گفتنی است که محمد رضا گار پیش از این ها با مسابقه ی میلیونر شو مبالغی را دریافت نموده بود که این کار اعتراضاتی را در بر داشت

و همچنین پنج ستاره” با اجرای حمید گودرزی و اشکان خطیبی در تلویزیون پخش شده بود به علت دریافت هزینه از متقاضیان با حاشیه‌ها و اعتراضاتی همراه شد.

انتقادات به برنده باش زمانی علنی شد که این خبر به بیرون درز کرد:

شرکت کنندگان باید مباغی برا برای خرید بسته های سوال هزینه نمایند

مسابقه ی ایرانیش

ادامه مطلب

داستان قسمت 73 سریال ترکی لروکس / همه جا تو 

داستان قسمت 73 لروکس به صورت کامل

در مجله اسکاپ ما هر روز یک قسمت از سریال ترکی لروکس را بارگذاری می کنیم. امید است که این قسمت ها باب رضایت و میل شما باشد.

امروز داستان کامل قسمت ۷۳ سریال ترکی لروکس یا همه جا تو را بیان می کنیم. مسائل اتفاق افتاده در این اپیزود نسبت به مسائل سابق اندکی بیشتر است. دو دلیل عمده وجود دارد

دلیل اول: گذشته ی دمیر تا حدود زیادی برملا می شود. این گذشته شامل حوادث تلخ و شیرین است.

دوم مسائل مربوط به عصبانی شدن لروکس و همچنین اتفاقات جنگل

لروکس با گیره سرش در اتاق را باز کرده و بیرون می آید.او از دست دمیر خیلی عصبانی است و میخواهد از آنجا برود اما دمیر نمی‌گذارد و میگوید که لروکس

باید به حرفهای او گوش دهد

اودر خونه رو قفل میکنه و به زور لروکس رو نشونده و میخواهد حرف بزند.

او به لروکس میگوید که به هیچ عنوان حسی به ایلول نداره و از وقتی که ایلول رو دیده فقط ترس از دست دادن لروکس رو داشته و تمام این مدت قصد داشته

ماجرا رو توضیح بده اما هربار که خوشحالی لروکس رو دیده نخواسته که اون رو خراب کنه

لروکس ناگهان یادش میاد که پدر ایلول هیئت مدیره شرکت بوده و دمیر حتما بخاطر ایلول سهام این شرکت رو خریده تااورا باخبر کنه و این وسط بخاطر اشنایی

با لروکس برنامه هاش بهم خورده.دمیر میگه که اون صرفا قصد داشت دلیل رفتن ایلول رو بفهمه تا این دفتر برای همیشه بسته بشه چون ایلول بدون هیچ

حرفی اورا ترک کرده بود.

ادامه مطلب

اسامی بازیگران فیلم مردی بدون سایه / خلاصه داستان و زمان اکران

اسامی بازیگران به همراه خلاصه داستان فیلم ایرانی مردی بدون سایه

فیلم سینمایی مردی بدون سایه با کیفیت بالا از شب دی ال و لیان مووی قابل دانلود است

 

مجله فیلم و سریال اسکاپ در نظر دارد تا امروز به معرفی بازیگران و همچنین داستان فیلم ایرانی سینمایی مردی بدون سایه بپردازد. این فیلم سینمایی توانسته مخاطبان خوبی را در فضای مجازی به خود اختصاص دهد.

اما نکته ای که ذهن ما را به خود مشغول ساخته است. نوع عنوانی است که برای فیلم انتخاب نموده اند براستی مردی بدون سایه یعنی چه؟

ادامه مطلب

داستان قسمت 72 سریال ترکی لروکس / همه جا تو

داستان کامل قسمت 72 هفتاد و دوم سریال لروکس /همه جا تو -سریال همه جا تو قسمت 72

قبل از هر چیز پوزش می طلبم اگر تا الان نتونستم خیلی خوب به وبسایت رسیدگی کنم. راستش وقت لازم برای این کارو ندارم، ولی از امروز سعی می کنم به صورت منظم قسمت های مختلف سریال رو با خلاصه داستان روی وبگاه قرار بدم.

سریال لروکس یکی از سریالهای جذاب و پر بیننده است و مخاطبین وبسایت به صورت مداوم از ما آمار میخوان

در زیر داستان قسمت 72 (همه جا تو ) رو به تفضیم بیان می کنیم

لروکس بهت زده شده و به گوشه ای خیره می شود.‌دمیر جلو می رود و از او میخواهد که داخل بیاید تا همه چیز را برای او توضیح دهد.

لروکس با اکراه داخل خانه می رود.

دمیر وقتی وسایل خانه و بادبادک آبی کودکی خودش را روی دیوار میییند، متاثر می شود و یاد کودکی اش به همراه ودات می افتد که در خانه با بادبادک بازی می‌کردند.

لروکس 72

در قسمت 72 سریال لروکس از اینکه دمیر ساکته عصبانی میشه

لروکس از این که دمیر ساکت شده و به خونه زل زده کفری میشه و از او توضیح میخواهد. دمیر میگوید که یاد کودکی خودش و ودات در این خانه افتاده.لروکس 

متوجه میشه که مشکلات گذشته دمیر زیاده و به ایلول ختم نمیشه اما بااین حال از او میخواد که ابتدا با ایلول شروع کنه.

ادامه مطلب

داستان قسمت 59 سریال ترکی دختر سفیر

داستان قسمت ۵۹ سریال ترکی دختر سفیر به صورت خلاصه

در این پست از وبسایت می خواهیم در مورد قسمت 59 سریال ترکی دختر سفیر صحبت کنیم. با مجله اسکاپ همراه باشید

خالصه به گلسیه هشدار می دهد که مراقب حرف زدنش باشد و دستور می دهد که گاوروک را صدا کند. سپس خالصه به منکشه می گوید: همه پررو شده اند! ببین من هم چه میکنم

اول از گاوروک شروع میکنم. میت نمیدهیم که دخترمون با خدمتکار ازدواج کنه این برای ما بی ابروییه ولی من از این استفاده میکنم و با یه تیر دو نشون میزنم. هم دخترمو در امنیت نگه میدارم هم کاری میکنم که اون روستایی های احمق برای عرض ادب دم در صف بکشن.

زهرا به اسطبل میرود و سوئیچ را میگیرد

و گریه کنان میگوید من احمق بودم که به اون مرد اعتماد کردم برای اولین بار یکی مثل خودم پسدا کرده بودم و خوشحال بودم.

گاوروک از حرف او ناراحت میشود و بعد از رفتن او میگوید من که مهم نیستم او دنبال یکی مثل خودشه.سپس گاوروک پیش خالصه میرود و خالصه با غرور میگوید ما به تو جا و مکان دادیم ولی تو به ما خسانت کردی و به دختر ما نظر بد داری حدت رو نمیدونی.

گاورک میگوید من نمیتونم به قلبم حالی کنم چون این عشقه وگرنه حد خودم رو میدونم از من به دختر شما ضرری نمیرسه این عشق با من به گور خواهد رفت.

و به خالصه التماس میکند که به سنجر چیزی نگوید چون ممکن است این حرف باعث ناراحتی او شود.

اما خالصه جواب میدهد در اولین فرصت به او خواهم گفت

نجرت کنار خانه ناره منتظر است تا از انها آتو بگیرد.

گریان بودن ناره در قسمت ۵۹ دختر سفیر

ناره که از پیش سنجر خسته و گریان از راه رسیده داخل خانه میشود و گیدیز از چشمان سرخ او میفهمد که حالش خوب نیست.

اورا به حیاط میبرد تا کمی باهم صحبت کنند.

ناره گریه میکند و میگوید من رویای این روزهارو سالها باخودم همراه داشتم ولی حالا برام مثل کابوس شده. من هرگز سنجر رو نمیبخشم ولی ما یه دختر داریم و باید بخاطر اون باهم کنار بیایم مشکل من اینه که سنجر خودشو نمیبخشه و تصمیم به کشتن اکین داره اگه اون طوریش بشه من نمیتونم زندگی کنم .میتونم دور از اون باشم ولی بدون اون نمیتونم زندگی کنم. و بعد گریه میکند.

گیدیز اورا بغل میکند و میگوید ماهر کاری میکنیم تا سنجرو نجات بدیم نگران نباش.

نجرت که فرصت را مناسب دیده از ان دو عکس میگیرد و به خواهرش پیغام میدهد که طلاهارا بیاورد و عکس هارا تحویل بگیر .

بنفشه از خوشحالی سر از پا نمیشناسد. افراد سنجر راننده گونچلبی را دستگیر کرده اند و تمام هتل ها مسافر خانه ها و اسکله و فرودگاه را زیر نظر دارند ولی خبری از اکین نیست.

گرسنه بودن اکین در قسمت 59 سریال دختر سفیر

موگه هم تحت نظر است.موگه به ساختمان پشتی به دیدن اکین میرود و سینی غذا رابه او نشان میدهد.

اکین که سخت گرسنه است التماس میکند اما موگه توجه ای به او نمیکند.

سنجر به امارتشان میرسد اما پای رفتن به خانه را ندارد .

از این به بعد زندگی بدون ناره و ملک برای او سخت تر خواهد بود .

ینفشه دررا برای او باز میکند و میگوید شبو پیش ناره گذروندی خبر دارم. سنجر میگوید منو ناره ارتباطی باهم نداریم.

بنفشه میگوید فقط کمی صبر کن دردهایی که به من دادی خودت هم به زودی تجربه خواهی کرد. خالصه بادیدن پسرش میگوید تو هنوز منو نبخشیدی حتی مردم روستا هم به من به محلی میکنند.

ادامه مطلب

 

داستان قسمت 4 سریال ترکی سیب ممنوعه

داستان کامل قسمت 4 چهارم سریال ترکی سیب ممنوعه + خلاصه

ییلدیز نسبت به بیرون رفتنش و کاری که قرار است بکند، کمی مررد است و می ترسد. او با نادر تماس گرفته و به او میگوید که میخواهد او را ببیند تا در مورد مشکل او و هالیت رو در رو صحبت کنند. او آدرس کافه برای نادر می فرستد و از خانه بیرون می آید. اندر نیز با ییعیت به کافه رفته و از او میخواهد که با شاهیکا تماس گرفته و قرار بگذارد،

سپس شاهیکا و نادر با یکدیگر روبه رو می شوند و او فیلم های کافه را برای هالیت میفرستد تا نشان دهد که آنها پشت سر او توطئه میکنند. او با کافه نیز برای گرفتن فیلمها هماهنگ کرده است. ییعیت با شاهیکا تماس گرفته و قرار میگذارد.

اندر و ییلدیز در کانتر کافه پنهان می شوند. وقتی شاهیکا می آید،

در قسمت 4 نادر می گوید که نمیخواهد برای ییلدیز دردسر درست کند 

 

منتظر ییعیت میماند. نادر با ییلدیز تماس میگیرد و خبر میدهد که از آمدن منصرف شده، زیرا نمیخواهد برای او دردسر درست کند. ییلدیز و اندر کلافه می شوند. شاهیکا شک میکند که برای او تله گذاشته اند،

اما همان لحظه، ییعیت به کافه و پیش شاهیکا می آید. ییلدیز و اندر نیز پنهانی از کافه بیرون می روند. زهرا، هالیت جان را برداشته و به پارک می برد.او در پارک مشغول حرف زدن یا یک مادر شده و حواسش پرت می شود و هنگام رفتن، کالسکه اشتباهی را با خودش به خانه می برد.او در خانه متوجه می شود که بچه را اشتباهی آورده و به شدت هول می شود.

ادامه مطلب

داستان قسمت 71 سریال ترکی لروکس (همه جا تو)

سریال ترکی لروکس داستان قسمت ۷۱ سریال لروکس

 

مخاطبان عزیز مجله اسکاپ در این پست از مجله می خواهیم داستان قسمت 71 سریال ترکی همه جا تو (لروکس) را بیان کنیم . با مجله ی اسکاپ همراه باشید

ابراهیم پیش ودات می رود و به او میگوید که پیشنهاد دیدن دوست پسر سابق آیدا را به او داده و خودش حس میکند که شاید کار درستی نکرده باشد.

ودات از دست این کار او کلافه می شود و به او میگوید که به جای کندوکاو در گذشته آیدا و دادن چنین پیشنهاداتی، سعی کند خود او را بشناسد و برای خودش وقت بگذارد.

بچه ها برای نهار همگی به کافه آیدا میروند.در کافه ایلول مشغول بازی با انگشترشه .

ادامه مطلب

داستان قسمت 6 سریال ترکی گودال

سریال ترکی گودال قسمت 6 ششم + داستان کامل

سلام عزیزان ما در این پست از وبسایت خود می خواهیم کمی بیشتر در مورد قسمت 6 سریال ترکی گودال صحبت کنیم. این سریال طرفداران بسیار زیادی دارد و البته بسیار هم جذاب است.

پس از خواندن داستان قسمت 6 سریال گودال می توانید نظر خود را برای کا کامنت کنید

حمدی که قبلا هم برای بریدن گردن یکی از آدم های وارتولو با گودال همکاری کرده و دختری را فرستاده بود اینبار هم با یاماچ به توافق می رسد که دخترهایی را برای جاسوسی پیش آدم های وارتولو بفرستد تا همه حرف های آنها را با جزئیات ضبط کنند.

یاماچ دستور می دهد که سر و صورت حمدی را پانسمان کنند و از عیسی هم می خواهد که قبل از کتک زدن آدم ها، او را در جریان بگذارد.

پدر سنا از دخترش می پرسد که اگر یاماچ را پیدا کند چه تصمیمی درباره او خواهد گرفت.سنا گریه می کند و می گوید که حتما از یاماچ جدا می شود. و اورا حتما از زندگیش بیرون میکند.

پاشا به همراه صد نفر از افراد مسلح اش به خانه وارتولو حمله میکنند

اما خانه از پیش تخلیه شده و کسی انجا نمانده .

رودست خوردن پاشا در قسمت 6 سریال ترکی گودال 

پاشا از این که رو دست خورده عصبی میشود.کمی بعد رو به یکی از افرادش با نگرانی میگوید تو گودال کی موند؟اوکه خودش جواب این سوال را میداند باعجله تیم را به سمت گودال هدایت میکند تا انجا را از خطرات احتمالی حفظ کند.

در این مدت ادم های وارتولو دو نارنجک را به یکی از مکان های شلوغ گودال می اندازند و کافی نتی را هم به اتش میکشند.

مردم زود متوجه اتش سوزی میشوند و کافی نت را تخلیه میکنند.بعد از این ماجرا یاماچ و سلیم امی جلوی مغازه سوخته می ایستند و امی با شرمندگی گزارش خسارت هارا میدهد: ۴تا سوخته داریم خداروشکر کسی نمرده یه عده هم سوختگی هایی دارند و خوب میشن انشالا.

اما یاماچ مثل او فکر نمیکند و از این ماجرا خشمگین است.

انها در دفتر ادریس دور هم جمع میشوند تا م کنند.

پاشا قصد دارد به همان روش همیشگی حمله کند و از دشمن تلفات بگیرد.

بحث بین او و امی بالا میگیرد.انها سرهم فریاد میزنند و سلیم سعی میکند ارامشان کند.

در قسمت 6 گودال یاماچ دست ها را محکم روی میز می کوبد

اما ناگهان یاماچ دستش را محکم روی میز میکوبد.
همه ساکت میشوند و یاماچ از انها میخواهد که بنشینند.او با صدای بلند و با حرارت زیاد حرف میزند و رو به همه میگوید: جنازه داداشم هنوز توی سرد خونه است چرا؟چون ممکنه به تشییع جنازه حمله بشه.اینه قدرت ما؟اینه قدرت گودال؟باشه من تا اینجا به حرفهای شما گوش دادم از این به بعد شما به حرفهای من گوش میکنید.

تامن نگفتم حمله نمیکنید .
بیخبر از من کسی یه تیر بزنه میزنم.
اگه قراره بزنیم باید یبار بزنیم.صبر میکنیم فکر میکنه تموم شده راحت شده.دستشو باز میذاره اونوقت ما میزنیم.
برای تموم کردنش میزنیم.یاماچ بعد از گفتن این حرفها از اتاق خارج میشود .امی و پاشا که تحت تاثیر قرار گرفته اند به یاد جوانی ادریس میفتند .

اما سلیم از این که یاماچ دارد قدرت را ارام ارام از چنگ او در میاورد خوشحال نیست.

علیچو به خواسته یاماچ به خانه ادریس می اید.یاماچ بعد از کمی گفتگو متوجه حافظه قوی و عجیب او میشود و میفهمد که علیچو هرچه میبیند به خاطر میسپارد و هیچ چیز را فراموش نمیکند.او حتی تعداد دفعاتی که یاماچ را در کوچه و خیابان دیده را باروز و تاریخ دقیق از بر است.

یاماچ که میداند سنا خانه اش را ترک کرده ادرس خانه او را به علیچو میدهد تا در انجا کشیک بدهد و وقتی سنا برگشت خبرش کند.

وارتولو که به گودال حمله کرده و هنوز هیچ جوابی نگرفته این را نشانه ای از قدرت خودش تلقی میکندو خوشحال است و در خانه مشروب مینوشد و باصدای بلند اواز میخواند.او در همان حال به مدد میگوید: کم مونده دیگه میان جلو درمون زانو میزنن دیگه داریم مغازمونو باز میکنیم،مشکلیم پیش بیاد هستیم.

ادامه داستان قسمت 6 ششم سریال گودال

ادامه مطلب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مطالب ادبی و فرهنگی the best top2019 سایت خبری عمومی فیلمینا خدمات اینترنتی در سراسر استان گلستان فروش راهبند به قیمت همکاری روشنفکری کنکور و مشاوره salamati115